لحظات زندگی
الهی قربونتون بشم ببخشید این چند وقت سرم خیلی شلوغ بود وقت نداشتم تا چند روز دیگه باتون کامل مینویسم الان میخوام از روزایی که رفتین خونه ی خودتون براتون بنویسم . بعد از اینکه رفتین ماهر روز میومدیم پیشتون ولی رضا جونی اینقدر بی تابی میکردی که بعد از دو روز دوباره برگشتی پیش ما چهارشنبه صبح خودم اومدم دنبالت چونکه پنج شنبه ام عقد دایی علی بود پنج شنبه هم رفتیم محضر ولی شما حوصله ی شلوغی رو نداشتی از اونجاییم که خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی تنبلی همش بغلم بودی هی میرفتیم بالا دوباره میومدیم پایین اخرش دیدم فایده ای نداره اومدیم پایین برات ابمیوه و کیک گرفتم یه کم اروم شدی دیگه به خطبه عقدم نرسیدیم چون تا رفتی...
نویسنده :
خاله مریم
11:37
تقدیم به خاله فاطمه
طاهای عزیزم 2ماهگیت مبارک
برای رضا و طاهای عزیزم
عکس آتلیه طاها جون در93/01/19
چهل روزگی طاهای عزیزم مصادف با تولد حضرت فاطمه و روز مادر
حالا کدومشون طاها جونیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عریرم ایشالا همیشه درپناه حضرت فاطمه باشی. ...
رضا جون به خواستگاری میرود
یک ماهگیت مبارک طــــــــــــــــــــــاهــــــــــــــــــــــــا جونم
اینم کیک یک ماهگی طاها جونی که با تولد خاله مریم یکی شد ...
نویسنده :
خاله مریم
11:32