رضا زندگیرضا زندگی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
طاها زندگیطاها زندگی، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مغز بادوم

اولین غدا خوردن طاها جون و جشن از شیر گرفتن رضا جون همزمان با میلاد حضرت معصومه(س)

    سلام به همه ی دوستان بالاخره بعد از یک ماه از خرابکاری آقا رضا سه روز پیش لب تابم درست شد دیروز 5شنبه 93/06/06 همزمان با میلاد حضرت معصومه(س) طاها جون اولین غذاش که لعاب برنج بود نوش جان کرد خاله فاطمه زحمت پختشو کشید منم تو دهنت گذاشتم قربونت بشم این روزا قام قام میکنی ذوست داری رو شکمتو بوس کنیم توام غش غش بخندی همش دوست داری باهات حرف بزنیم توام جواب بدی دوست داری با داداش رضا بازی کنی داداشم همش میاد میشینه پیشت میگه نی نی باید بیای پیشش بشینی اونم همش بوست میکنه قربونتون بشم حالا بریم سراغ داداش رضا گل پسرمون از اول آبان شروع کرد به شیرخشک خوردن و از اول مرداد دیگه شیرخشکم نمیخوره قربونش بشم اولش یکم بهانه می...
7 شهريور 1393

رضای عزیزم 2سالگیت مبارک عشقم

پلک جهان می پرید دلش گواهی می داد اتفاقی می افتد آری اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد رضای عزیزم فرشته ی آسمانم خدا را شاکریم که مارا لایق دانست وتو فرشته ی نازنین را برایمان زمینی کرد حالا دوسال است که بهترین روزهای عمرمان را درکنارت سپری میکنیم ودر این مدت کنار تو بودن تمام لحظه هایمان غرق لذت وشادی بود به امید ۱۲۰سالیت همراه با: سلامتی، سعادت، موفقیت، خوشبختی، شادکامی، عزت، سربلندی درکنار خانواده تولدت مبارک عشقم ...
25 مرداد 1393

خرابکاری

سلام دوستای گلم نماز روزه های همتون قبول ببخشیدکه نمیام وبلاگاتون آقارضا لب تابمو خراب کرده فکرکنم سوخته باگوشی به سختی میشه اپ شد ممنون به ماسرمیزنین دوستون داریم
29 تير 1393

4ماهگیت مبارک طاها جونم

ما امشب سه تا مناسبت خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی قشنگ داریم: 4ماهگی طاها گلی 21 تیر تولد مامان گل طاها و رضا و20تیر سالگرد ازدواج خاله فاطمه جون مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه  خاله حال کردی سوپرایزمو  ...
20 تير 1393

رضا جونی

سلام عزیز خاله امروز غروب من و تو مامانی باهم رفتیم شهربازی همیشه وقتی میریم شهربازی اول باید یه بلیط بگیریم و شما اونو تماشا کنین بعد اگه دوست داشتین سوار شین ولی این بار سرتونو پایین انداختین و سوار شدین تا اخرش اخه بعضی اوقات وسطش میومدین پایین بعدشم رفتیم چند تا بادبادک برات گرفت مامانی .قربونت بشم این روزا عاشق ماشین شدی و همش میگی دو دو دو دویا دد دو دو خدانکنه تلویزیون ماشین بده یکی کانال عوض کنه چند روز پیش مامان جون پاش رفت رو عکس یه ماشین انقد جیغ کشیدی که نگو. راستی عشقم چند ماهه که وقتی دستشویی داری میگی اواواواووبدوبدو پیش بسوی wcقربونت بشم من البته ناگفته نماند بعضی وقتام سر کارمون میذاری و میری آب بازی تا یادم نرفته تازگیا...
15 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مغز بادوم می باشد