رضا زندگیرضا زندگی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
طاها زندگیطاها زندگی، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

مغز بادوم

ثبت یه لحظه ی خیلـــــــــــــــــــــــی قشنگ دیگه

امروز یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 20:25 طا ها جونمو و رضا جونم بغلم نشسته بودن من داشتم تند تند بوسشون میکردم رضا گلیم بوس میکرد یهو دیدم طاها جونمم برای اولین با بوسم کرد یعنی اون لحظه نمیدونین چه حسی داشتم فقط خدارو شکرمیکردم بابت این جوجه ها و تند تند قربون صدقشون میرفتم. ...
13 ارديبهشت 1394

تولد یکسالگی کفشدوزک جونم طاها طلا

با نام و  یاد خدا اولین پست سال 94 میذارم سلام وصدسلام خدمت همه ی دوستای عزیزم  اینم از اولین مطلب امسال که تولد طاهاجونه ایشالا که تا آخر سال همش پست تولد باشه   تولد طاها جون رو چهارشنه 20 اسفند1393 خونه ی خودشون برگزار شد چون که تولد رضا جون زنبوری بود و زرد و مشکی بخاطرهمین اولین تولد شمارم قرمز و مشکی گرفتیم که به هم بیان روز قبل ازتولد من و مامان و خاله فاطمه در حال اماده سازی وسایل تولد بودیم که شما دو تا وروجک انقد اتیش سوزوندین که نگو ما همش میچسبوندیم شما میکندین ما باذکنک باد میکردیم شما میترکوندین   خلاصه گفتن نداره ولی من اون لحظه میخواستم گریه کنم  کم مونده بود سر خودمو بکوبون...
11 ارديبهشت 1394

سال 1394 مبارک

سعادت ، سخاوت ، سربلندی ، سروری ، سلامتی ، و سرور که بهترین هفت سین زندگی است را برای شما دوستان عزیز آرزومندم . . .   میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینم سبزه را با یاد روی سبزه ات سمنو به یاد شیرینی لبخندت سایه دانه به رنگ چشم هایت سرکه با یاد ترشی مهربانیت سیب با یاد تردیه گونه هایت سکه با یاد درخشش قلبت سیر با یاد تندی کلامت با همه خوبی ها و بدی هایت دوستتان دارم دوستان عزیزم این آخرین پست سال 1393 وبلاگ ماست ایشالا که برای همه ی دوستان عزیزم سال پر خیر و برکت و شادی باشه پیشاپیش نوروز همگی مبارک   سلام دوست عزیزم ومامانی مهربون پیشاپیش...
28 اسفند 1393

عشق دوباره طاهای عزیزتر از جانم تولدت مبارک

پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد آسمان به برکت وجودت بارید تولدت مبارک دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود سرشار از عشق و محبت کردی  ، نازنیم ، زیباترینم حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم در سپیده دم عشق کسی متولد شد که صدایش آرام تر از نسیم نگاهش زیباتر از خورشید دلش پاک تر از آسمان و قلبش زلال تر از آب   و آن تو بودی بهانه قشنگم برای زندگی تولدت مبارک …   ...
20 اسفند 1393

خاله فاطمه جون تولدت مبارک

  تاریخ تولد شما : ٣/اسفند/١٣٦٣ تاریخ تولد شما به سال میلادی: 1985/2/22 تاریخ تولد شما به سال قمری: 1 جمادی الثانی 1405 روز تولد شما :جمعه سن شما چقدره؟ : 30 سال 0 ماه 0 روز از تولد شما چقدر گذشته ؟ چند ماه : 360 ماه چند هفته : 1,565 هفته چند روز : 10,957 روز چند ساعت : 262,968 ساعت چند دقیقه : 15,778,126 دقیقه چند ثانیه : 946,687,584 ثانیه چند روز تا تولد شما باقی مونده؟! تولدت مبارک دوست عزیز...! اطلاعاتی در مورد ماه تولد شما سمبل : دو ماهی كه خلاف جهت هم شنا می كنند عنصر : آب شغل اسفندی ها: سیاره : نپتون عضو آسیب پذیر : روز اقبال : جمعه اعداد شانس : 2و6 سن...
3 اسفند 1393

اولین های طاها زندگیم

رنگ اولین لباست بنفش بود ان لباس خوشملی سوغاتی من و خاله فاطمه از اولین سفرمون بود به علاوه ی چندتا وسیله دیگه مبارکت باشه عشقم   یکشنبه 6 مرداد 92 اولین مرتبه ای که مامانت متوجه شد تو رو بارداره سه شنبه 20 اسفند 92 اولین روز تولدت هوا بارونی بود   سه شنبه 20 اسفند 92 اولین لبخندت دو ساعت بعد از تولدت سه شنبه 20 اسفند 92 اولین کسی که به دیدنت اومد و مراقبت بود دوست خاله فاطمه خانم آزادی چهارشنبه 21 اسفند 92 اولین کسی که اوم خونه دیدنت خاله ونوس و مامانش بودن چهارشنبه 21 اسفند 92 اولین حمامت ساعت 18:00 توسط خاله ونوس پن...
17 بهمن 1393

جوونه زدن همزمان دو مروارید طاها جونم

طاها داره دو دندون قند میخوره از قندون فرشته ی مهربون براش آورده دو دندون   سلام وروجکای خاله عشقای من قربونتون برم عزیزدلم طاها دوردونه 30 آذر 93 2 تا مروارید خوشمل تو دهنش چوونه زد فک پایین پیشین مرکزی و ما جشن دندونیشو با 13 روز تاخیر به خاطر نبودن خاله فاطمه گرفتیم چهارشنبه 10/دی/93 با هم رفتیم سفر خونه ی خاله جون چهارشنبه و پنج شنبه رفتیم بیرون و کلی خرید کردیم و پنج شنبه شب باهم رفتیم شهربازی نمیدونم چرا اسم همه ی شهربازیای که میریم رنگین کمانه  کلی با داداش دوتایی بازی کردین وجمعه ام که همش بیرون بودیم و به هر مغازه ای میرسیدیم شما یه به به و یه آب م...
7 بهمن 1393

اولین یلدای طاها گلی وسومین یلدای رضا جونی مصادف با شب اول ربیع الاول

سلام عزیزای دلم امسال به خاطر اینکه 30 آذر مصادف بود با 28 صفر یلدا رو با دو شب تاخیر 2 دی ماه جشن گرفتیم که شب اول ماه ربیع الاول باشه. این چندمین باره که دارم این پست و مینویسم ولی نمیدونم چرا مطلبم میپرن شما از یه طرف اجازه ندادین یه عکس درست درمون ازتون بگیرم نی نی وبلاگم  بماند ... خلاصه خاله جونیا با کلی دنگ وفنگ این سفره رو چیدم ماشالا شما دو تا وروجک اجازه نمیدین به بزرگی خودتون کم و کسریشو ببخشین اینم شام یلدای ما ماشالا شما دوتا وروجک مهلت ندادین یه عکس از میز کامل شام بگیرم ایشالا چهارشنبه قراره بریم باهم سفر برگشتم بقیه خاطراتو مینویسم   ...
4 دی 1393

خاطرات تابستان 93 باکلی تاخیر

سلام عزیزای دلم قربونتون بشم خلاصه بعد از یه مدت تونستم بیام خاطرات  سه ماه تابستونتونو بنویسم ببخشید یکم تنبلی کردم البته همشم تقصیر من نبود مقصر اصلی آقا رضا خان بودن که زدن لب تاب داغون کردن ودر کمال تعجب بعد از کلی دوندگی که یه آدم مطمئن و با کاربلد پیدا کردم متوجه شدیم  تنها قطعات سالم هارد و کیبورد بودن بازم جای شکرش باقی بود من دیگه نا امید از درست شدن یه لاشه ی لب تاب که خود آقای مهندسم کلی تعجب کردن که چه به روز این طفلی اومده گفتن میتونن درستش کنن واقعا دستشون درد نکنه حالا رضا کوچولو هزینشم بماند که چه به روز ما آوردی بالاخره بعد از یک ماه و اندی با کلی دوندگی فقط در حد کارهای معمولی درست شد که صد البته من باید به فک...
1 دی 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مغز بادوم می باشد